حرف دل

اینجا چاییخانه حرف های دل است!..

حرف دل

اینجا چاییخانه حرف های دل است!..

و ناگاه دل تنگ خودت میشوی...

دلتنگ همانی که زمانی خودت بودی ولی حالا...

دل تنگ، دلی تنگ میشوی!..

احساسی که بعد از لمس باران در بچگی هایت داشتی..

احساس بوییدن گل شب بویی سرخ!...

احساس نوازش گربه ای سفید...

و ناگاه دل تنگ احساسی پیر در نهایت جوانی میشوی!..

که از هر چه هست.. خسته است..

دل تنگ سفری کوتاه ولی طولانی، تنهایی، فقط خودت و همان دلِ تنگی که حالا نداری....

احساس جاده ای طولانی که به لمس دستان دوستی قدیمی ختم میشود...

دل تنگ احساس صادقانه و بچه گانه میشوی!...

دل گیر دوستی قدیمی میشوی.. که خودت بودی ولی حالا او....

(و آفتاب در کبود دره های آب، غرق شد!)


 👤محمدعلی حجت

  • محمدعلی حجت

نظرات  (۱)

  • کارمند مجرد
  • دربارۀ من رو درست کن استاد

    از صدتا فحش و ضدحال برای مخاطب شما بدتره که روش کلیک می کنه!


    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی